یه تومنی که جمع کرده بودمو دادم بابت یه پیرهن و یه دامن و یه بلوز و چارقد که تو عروسی دوتا از همکارام بپوشم و الان آه در بساط ندارم بعدشم که سیل اومد و عروسیایی که براشون لباس خریده بودم کنسل شد. کاش به جاش اون چندتا کتابی که میخواستمو می خریدم و الان منتظر تخفیف کتابفروشی نبودم.
یکی دو هفته اخیر از اپلیکیشن طاقچه چند تا کتاب خوندم که دوس دارم نسخه چاپیشونو بخرم. در ضمن تایپ و ویرایش این اپلیکیشن واقعا افتضاح بود.
جدیدا فصل اول سریال twin peaks دیوید لینچ رو نگاه کردم. خیلی جذاب و هیجانانگیز بود دیدنش. یه سریال تو ژانر پلیسی جنایی که نظیر نداره فصل اولش و از همه بهتر قسمت اولش که خود لینچ کارگردانی کرده با مایههای سورئال و پر از المانهای مخصوص خودشه. اصلا شبیه سریالایی که قبلا دیدم نبود. ویژگیهای شخصیتها واقعا برام عجیب و جالب بود و ریاکشنها آدمو به فکر فرو میبرد.خلاصه که تجربه باحال و خاصی بود.
+چند لحظه پیش داشتم خبر واژگونی قایق حامل نیروهای داوطلب که تو جریان وقوع سیل تو گمیشان بودن رو پیگیری میکردم که همین الان خبری منتشر کردن و نوشتن که دونفر از پنج نفرمفقودی رو مرده پیدا کردن.
تو پس زمینه افکار پریشون و بهت و سکوت هامون، هوا سرده و بارون ریز و یکنواخت قشنگی داره میباره و این بار به جای جاری کردن سیلاب داره تن و روح شهر و آدماشو میشوره و میبره. حس میکنم از دور صدای فریاد چندتا مرد میاد و صدای شیون زنی بیپناه.
درباره این سایت